تفکر
#سر_بجیب_تفکر ?
آدم هاے تڪ بعدے “only color black”
ڪالر بلڪ ها هفت روز را در هفتہ ڪہ نہ..بلڪہ دوازدہ ماہ را در سال عزادارند!
رنگ مورد علاقہ ایشان مشڪی
و شغل محبوبشان دهہ سازیهاے جدید و دست ساز،از دهہ ے صادقیہ و باقریہ بگیر تا #دهہ_ے_محسنیہ!
شیعہ را خلاصہ میڪنند در یڪ زندانے عزا،جشن و اعیاد هم قربانے ازقضا!
خودم شنیدم ڪہ یڪے از ڪالر بلڪهاے معروف میگفت:ربیع مال شما،ما بیخیال سیلے مادر نمیشویم هیچگاہ!
و من در دل زمزمہ ڪردم:بیخیال سیلے مادر هم ڪہ نشوید درعوض بیخیال دلزدگے مردم از مادر بنفع احسن میشوید،فتبارڪ اللہ..!
بلہ!
دهہ های خاص ڪہ سفارش شدہ ائمه باشد را ما میگذاریم روی سرمان:
مثلا شهادت حضرت زهرا(س)..
نقل است از امام صادق که در روضه ی مادر میگفتند از ماجرای سقط حضرت محسن(ع) و ڪتڪ خوردن بے بے فاطمہ ے زهرا..و چون دو نقل قول داشتیم راجع به تاریخ شهادت،فاطمیہ اول و دوم گرفتیم از قرار..
نہ اینڪہ دهہ سازی بکنیم
“پشت سر هم” تند تند از “خودمان"..!!
دهه هایی ڪہ تاریخ سیرہ اهل بیت بہ خودش ندیدہ هیچگاہ..و اگر تاریخ دهان داشت میگفت:جلل الخالق،دقیقا از ڪجاے من در آوردید #دهه_ی_محسنیه را شما؟!
ختم ڪلام؛
لوث ڪردن عزادارے با تڪ بعدے شور و شیدا،بے توجہ بہ سیرہ ی ائمہ و روحیہ ے اجتماع،راه و رسم ما نیست حضرات ڪالر بلڪها!
شیعہ ے تڪ بعدے ڪہ باشیم،بقول آن یارو گفتنی:ڪلاهمان پس معرڪہ است،
افراط به تفریط می انجامد..
واویلا!
داستان کوتاه
#داستان_کوتاه
ارباب لقمان به او دستور داد که
در زمینش، برای او کنجد بکارد.
ولی او جُو کاشت.
وقتِ درو، ارباب گفت:چرا جُو کاشتی؟
لقمان گفت: از خدا امید داشتم
که برای تو، کنجد برویاند.
اربابش گفت: مگر این ممکن است؟
لقمان گفت:تو را می بینم که
خدای تعالی را نافرمانی می کنی،
درحالی که از او امید بهشت داری؛
لذا گفتم شاید آن هم بشود.
آنگاه اربابش گریست و او را آزاد ساخت.
دقت کنیم که در زندگی چه می کاریم،
هر چه بکاریم همان را برداشت میکنیم.
✨??✨
عارفانه
#عارفانه??
✨خـــدایا?به تو پنا
ه مےبرم…
از اینڪه در آراستن #صورتم چنان مشغول شوم ڪه از اصلاح #سیرتم باز بمانم
✨خدایا…
سیرت را تو میبینے وصورت را دیگران
?شرم دارم از اینڪه محبوب دیگران باشم و منفور تو……
✨پس خدایا?…
? تو خوش صورت وخوش سیرتم ڪن ڪه اول محبوب #تــو باشم
بعد دیگران…
آرامش یعنے:
?لایق لبخـند خـدا بودن?
?